فیلم | موزیک | عکس | SMS

سرگرمی برای شما | Fun4you.ir

فیلم | موزیک | عکس | SMS

سرگرمی برای شما | Fun4you.ir

اس ام اس خنده دار بهمن

***  اس ام اس خنده دار بهمن ***

 

 

 

 

 

  

(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 

 

توانا بُوَد , هر که ‘ دارا ‘ بُوَد ….. زِ ‘ ثروتدلِ پیر , بُرنا بُوَد
به ثروت هر آن ابله بی سواد …… به نزد کسان ، به به ! چه آقا بود 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


دانشمندان به یه نتیجه منطقی رسیدن:
از یه جائی‌ به بعد بحث کردن دیگه فایده ایی نداره،باید فحش بدی


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


الان از تیم پرسپولیس که خرابتر نداریم !
پرسپولیستم عزیزم


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)  


تنها راهی‌ که یه زن میتونه یه مرد رو میلیونر کنه
*
*
اینه که اون مرد میلیاردر باشه !! 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


اس ام اس خنده دار جدید
دﺧﺘﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ ﭼﻨﺪﻩ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﭘﺴﺮ: ﺩﯾـﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﭘﺴﺮ: ﭼـﺮﺍ ﻫﺮ ﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﺩﺧﺘﺮ: ﺩﻭﺳـﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻋﺰﯾﺰﻡ
ﭘﺴﺮ: ﺳـﺎﻋﺖ چهار ﻭ سی ﻭ هشت ﺩﻗﯿﻘه !!! 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت زند قفل محکمتری


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 
عضنفر به همسرش :
عزیزم اگه موبایلت زنگ نمیزنه بدون منم… چون شارژ ندارم


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)
غیر از کودک درون
و خر درون
و کرم درون
یه عدد سگ درون هم داریم !
که بعضی اوقات به دنبال پاچه می گرده


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


آنکس که نداند و نداند که نداند،قطعاً خودش را به کوچه علی چپ زده است.
۲بار که جفت پا بروید توی دهنش،قطعاً بداند و بداند که بداند..! 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


یک خانه و یک لیسانس آی تی دارم
هرجا که طلب کنید پارتی دارم
من را به غلامی بپذیرید شما
من تا دو سه سال هم گارانتی دارم


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


دوستم میخواد بهم زبان انگیلیسی آموزش بده میگه:
همیشه یادت باشه پسرا هیزن پس واسه افراد مذکر his به کار میره


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


یه سوالی مغزم رو پریشون کرده:
چرا جمعه این قدر به شنبه نزدیکه، ولی شنبه این قدر از جمعه دوره؟ 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)
فرق سرت می دونی کجاست؟
دوست داشتنت دقیقا بخوره همونجا


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


سه مرحله احمقانه در زندگی
وقت داری! انرژی داری! اما پول نداری!
پول داری! انرژی داری! اما وقت نداری!
پول داری! وقت داری! اما انرژی نداری


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯) 


منطقِ پدر و مادر از تحصیل در دانشگاه:
این همه درس خوندی، درِ یه نایلون رو نمی تونی‌ باز کنی‌


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)

رفتم ماشینو از پارکینگ بگیرم یارو میپرسه میرید داخل؟
میگم پ نه په دیگه مزاحمتون نمیشم فقط به ماشینم بگید من دم در منتظرشم


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)

همیشه از بچگی یه موضوعی برام سوال بوده
این چوب بستنی ها هست که دکتر ها می کنن تو حلق مریض
کیم هاش رو کی خورده!؟ 


(¯`·.¸¸.·>>Fun4u90.Blogsky.com<<·.¸¸.·´¯)

یکی از شباهتهای اکثر خانومها اینه که
طرز تهیه انواع استیک و ژیگو رو از برنامه آشپزی دنبال می کنن
آخرش شام همون کوکو سبزی رو درست میکنن

  

عکسهای مهدی یراحی | عکسهای جدید مهدی یراحی

fun4u90.blogsky.com 

 

* عکسهای مهدی یراحی / عکسهای جدید مهدی یراحی *  

      

 

( برای دیدن بقیه عکسها به ادامه مطلب مراجعه نمایید ) 

 

 

 

ادامه مطلب ...

عکسهای علی لهراسبی / عکسهای جدید علی لهراسبی

 

  


 

 

  


 

 

 

 

(برای دیدن بقیه ی عکسها به ادامه مطلب مراجعه کنید)

ادامه مطلب ...

آویز موبایل Lighter / یکی از جدیدترن محصولات دنیا

 

 

  آویز موبایل Lighter  

بهترین هدیه برای کسی که دوستش دارید   

ماندگار ترین هدیه ، هدیه ایست که تک و بی همتا باشد  

می توانید آویزخود را به کیف گوشی,موبایل,آیینه اتومبیل  

ودیگر وسایل خود متصل کنید  

 تا همیشه همراه شما باشد  

هدیه ای شگفت انگیز و منحصر به فرد   

 

  

این یک فرصت استثناییست  

با کیفیت بی نظیر و طراحی مدرن  

هم آویز موبایل و هم چراغ قوه  

با نور فوق العاده قدرتمند  

هم زیبا و هم بسیار کاربردی  

واقعا باورنکردنیه!!!!  

وسیله‌ای جذاب و زیبا برای موبایل  

خیلی جالبه ... نه؟؟؟

 

قیمت : 4000 تومان

 

*  فرصت را از دست ندهید 

اس ام اس رمانتیک

 

کمی گیجم کمی منگم ، عجیب است / پریده بی جهت رنگم ، عجیب است

تو را دیدم همین یک ساعت پیش / برایت باز دلتنگم ، عجیب است . . .

.

.

.

آرشیو کامل اس ام اس های عاشقانه

روی قلبی نوشته بودن شکستنی است مواظب باشین

ولی من روی قلبم نوشتم شکسته است ، راحت باشید . . . !

.

.

.

اس ام اس عاشقانه

دوستت دارم ، رازیست که ، در میان حنجره ام دق میکند وقتی که نیستی . . .

.

.

.

جدیدترین اس ام اس های عاشقانه

دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم

در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم . . .

.

.

.

دوبیتی عاشقانه

توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟

مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی . . . ؟

.

.

.

پیامک عاشقانه

یادم نرود که :

من تنها هستم ، اما تنها من نیستم . . .

.

.

.

متن عاشقانه

چه تجارت ناشیانه ای بود آن همه نازی که من از تو خریدم  . . .

.

.

.

اس ام اس عاشقانه جدید

روزی می شود که برگ برنده ات دل می شود

اما تو دیگر حاکم نیستی . . .

 

.

.

.

اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد

بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد . . .

.

.

.

دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بدون میترسم  . . .

.

.

.

درود بر آدم های خوب ، آنها که در اندیشه ی دیگران تصویر زیبا می نگارند  . . .

.

.

.

عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست

هنوز دنبال یه بهونه‌ای که بمونی . . .

.

.

.

چمن ها بی تو زیبایی ندارد / بهار و گل دلارایی ندارد

فریب کَس نخوردم جز تو ای یار / که دیگر کَس فریبایی ندارد . . .

.

.

.

احساس تو طروات باران است / بر زخم شکوفه های گل درمان است

هروقت که در هوای تو میچرخم / انگار نفس کشیدنم آسان است . . .

.

.

.

تو این  “مـــَــن ها “  را از خودت  “مــِـن‌ها”  کن

من میـمیرم برای باقی مانده ات . . .

.

.

.

 تا کی دل من چشم به در داشته باشد ؟

ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد

 آن باد که آغشته به بوی نفس توست

از کوچه ما کاش گذر داشته باشد . . .

.

.

.

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود / آدم آورد در این دیر خراب آبادم

نیستم آدم اگر باز نگردم آنجا / زین جهت هست اگر باز کمی دلشادم . . .

خلبان نابینا!!!

دو خلبان نابینا که هردو عینک‌های تیره به چشم داشتند،

 

 در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند،

 

 در حالی که یکی از آنها عصایی سفید در دست داشت و

 

 دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد.

 

 زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده

 

 ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب

 

 دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود

 

 و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما،

 

 از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.

 

 

در همین حال، زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان

 

مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد

 

 و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه

 

 دوربین مخفی بوده است.اما در کمال تعجب و ترس آنها،

 

هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت.

 

 هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند

 

هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که

 

 در انتهای باند قرار دارد، می‌رود.

 

 

هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و

 

 چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از

 

 ترس شروع به جیغ و فریاد کردند. اما در این لحظه

 

 هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز

 

 آرام آرام به حالت عادی بازگشته و

 

 آرامش در میان مسافران برقرار شد.

 

 

در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:

 

 

باب، یکی از همین روزا بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر

 

 شروع به جیغ زدن می‌کنن و اون وقت کار همه مون تمومه

تو و من...

دفتری بود که گاهی من و تو

 

می نوشتیم در آن

 

از غم و شادی و رویاهامان

 

از گلایه هایی که ز دنیا داشتیم

 

من نوشتم از تو:

 

که اگر با تو قرارم باشد

 

تا ابد خواب به چشم من بی خواب نخواهد آمد

 

که اگر دل به دلم بسپاری

 

و اگر همسفر من گردی

 

من تو را خواهم برد تا فراسوی خیال

 

تا بدانجا که تو باشی و من و عشق و خدا!!!

 

تو نوشتی از من:

 

من که تنها بودم با تو شاعر گشتم

 ولی افسوس


با تو گریه کردم

 


با تو خندیدم و رفتم تا عشق

 

نازنیم ای یار

 

من نوشتم هر بار

 


با تو خوشبخترین انسانم

 


مدتی هست که دیگر نه قلم دست تو مانده است و نه من!!!

آورده اند که...

آورده اند که خلیفه هارون الرشید با زبیده زن خود نشسته و مشغول بازی شطرنج بودند ،

 

 بهلول بر آنها وارد شد او هم نشست و به تماشای آنها مشغول شد .

 

در آن حال صیادی زمین ادب را بوسه داد و ماهی بسیار فربه قشنگی

 

 را جهت خلیفه آورده بود .

 

هارون در آن روز سر خوش بود امر نمود تا چهار هزار درهم به صیاد انعام بدهند !

 

زبیده به عمل هارون اعتراض نمود و گفت : این مبلغ برای صیادی زیاد است

 

 به جهت اینکه تو باید هر روز به افراد لشگری وکشوری انعام بدهی و

 

چنانکه تو به آنها از این مبلغ کمتر بدهی خواهند گفت که ما به قدر

 

صیادی هم نبودیم و اگر زیاد بدهی خزینه تو به اندک مدتی تهی خواهد شد ...

 

هارون سخن زبیده را پسندیده و گفت الحال چه کنم ؟ گفت صیاد را صدا کن

 

و از او سوال نما این ماهی نر است یا ماده ؟ اگر گفت نر است بگو پسند مانیست

 

 و اگر گفت ماده است باز هم بگو پسند ما نیست و او مجبور می شود

 

ماهی را پس ببرد و انعام را بگذارد .

 

بهلول به هارون گفت : فریب زن نخور مزاحم صیاد نشو ولی هارون قبول ننمود .

 

صیاد را صدا زد و به او گفت : ماهی نر است یا ماده ؟

 

صیاد باز زمین ادب بوسید و عرض نمود این ماهی نه نر است نه

 

ماده بلکه خنثی است . هارون از این جواب صیاد خوشش آمد و امر نمود تا

 

چهار هزار درهم دیگر هم انعام به او بدهند !!!

 

صیادپولها را گرفته ، در بندی ریخت و موقعی که از پله های قصر پایین می رفت

 

 یک درهم از پولها به زمین افتاد . صیاد خم شد و پول را برداشت !

 

زبیده به هارون گفت :این مرد چه اندازه پست همت است که از یک درهم هم نمی گذرد .

 

 هارون هم از پست فطرتی صیاد بدش آمد و او را صدازد و باز بهلول گفت

 

 مزاحم او نشوید .هارون قبول ننمود و صیاد را صدا زد وگفت : چقدر پست فطرتی

 

 که حاضر نیستی حتی یک درهم از این پولها قسمت غلامان من شود .

 

صیاد باز زمین ادب بوسه زد و عرض کرد : من پست فطرت نیستم .

 

بلکه نمک شناسم و از این جهت پول را برداشتم که دیدم یک طرف

 

 این پول آیات قرآن و سمت دیگر آن اسم خلیفه است و چنانچه

 

 روی زمین بماند شاید پا به آن نهند و از ادب دور است !

 

خلیفه باز از سخن صیاد خوشش آمد و امر نمود چهار هزار درهم دیگر

 

 هم به صیاد انعام دادند و به بهلول گفت : من از تو دیوانه ترم

 

 به جهت اینکه هردفعه مرا مانع شدی من حرف تو را قبول ننمودم

 

 و حرف آن زن را به کار بستم و این همه متضرر شدم ...!!!

عاشقانه

 

معلم گفت:الف گفتم او

معلم گفت:ب گفتم با او

گفت: پ گفتم پیش او

گفت:ج خواستم بگم جدایی گفت نگو..

آرامش یعنی همیشه ته  دلت مطمئن باشی 

توی سینه ی کسی که دوستش داری

 یه خونه گرم داری.. 

وقتی که من عاشقش بودم اون پیشم نبود.

حالا که اون عاشقم شده من دیگه نیستم.

حالا فهمیدم چرا اول قصه میگن یکی بود یکی نبود...

بد ترین جور دلتنگی اینه کنار اون باشی و بدونی

هیچ وقت بهش نمیرسی.

آموخته ام...تنها کسی که من را در زندگی شاد میکند

کسی است که به من می گوید:

""تو مرا شاد کردی.""

اگه 3 ثانیه به آخر عمرم باقی مونده باشه:

ثانیه اول نگات میکنم

ثانیه دومش صدات میکنم

ولی ثانیه سوم گریم میگیره چون نتونستم

بهت بگم دوستت دارم.

غروب شد....خورشید رفت ....افتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد .. افتابگردان سرش را پایین انداخت اری گلها هرگز خیانت نمی کنند.

تو زندگیت دنبال کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی... دنبال کسی باش که بدون اون نتونی زندگی کنی!

به من میگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم . . . . . . . باورم نمی شد . . . . فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . . ! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم.

هیچ وقت رازت رو به کسی نگو. وقتی خودت نمیتونی حفظش کنی چطور انتظار داری کسی دیگه‌ای برات راز نگهداره

بگذار خیال کنم "دوستم داری " و از این خیال شبها تا سپیدی روز با ستاره ها باشم.

نه نرو صبر کن.قرارمون این نبودبیا سکه بندازیم اگه شیر اومد یعنی مطمئن باش دوستت دارم اگر خط اومد شک نکن که دوستت دارم.صبر کن نرو بیا سکه بندازیم اگه دوستت نداشتم اونوقت برو.

انتظار سخت است، فراموش کردن هم سخت است. اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنی از همه سخت تر است.

خیلی سخته که بغض داشته باشی اما نخوای کسی بفهمه ... خیلی سخته که عزیزترین کست ازت بخواد فراموشش کنی ... خیلی سخته که سالگرد آشنایی با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگیری ... خیلی سخته که روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که دوستش داری.

شبی پرسیدمش با بیقراری به غیر از من کسی را دوست داری به چشمش اشک شد از شرم ساری میان گریه هایش گفت آری

میگن آدم برای رسیدن به عشقش باید از دنیا بگذره ، ولی .... که تمام دنیای منه چی جوری ازش بگذرم؟

لیاقت عشق

روزی شیوانا پیر معرفت یکی از شاگردانش را دید که زانوی غم بغل گرفته و گوشه ای غمگین نشسته است. شیوانا نزد او رفت و جویای حالش شد. شاگرد لب به سخن گشود و از بی وفایی یار صحبت کرد و اینکه دختر مورد علاقه اش به او جواب منفی داده و پیشنهاد ازدواج دیگری را پذیرفته است.
شاگرد گفت که سالهای متمادی 
عشق دختر را در قلب خود حفظ کرده بود و بارفتن دختر به خانه مرد دیگر او احساس می کند باید برای همیشه با عشقش خداحافظی کند.
شیوانا با تبسم گفت:” اما عشق تو به دخترک چه ربطی به دخترک دارد!؟”
شاگرد با حیرت گفت:” ولی اگر او نبود این عشق و شور و هیجان هم در وجود من نبود!؟”
شیوانا با لبخند گفت:” چه کسی چنین گفته است. تو اهل دل و عشق ورزیدن هستی و به همین دلیل آتش عشق و شوریدگی دل تو را هدف قرار داده است. این ربطی به دخترک ندارد. هرکس دیگر هم جای دختر بود تو این آتش عشق را به سمت او می فرستادی. بگذار دخترک برود!
این عشق را به سوی دختر دیگری بفرست. مهم این است که شعله این عشق را در دلت خاموش نکنی . معشوق فرقی نمی کند چه کسی باشد! دخترک اگر رفت با رفتنش پیغام داد که لیاقت این آتش ارزشمند را ندارد. چه بهتر! بگذار او برود تا صاحب واقعی این شور و هیجان فرصت جلوه گری و ظهور پیدا کند! به همین سادگی!”